جدول جو
جدول جو

معنی پاسپر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پاسپر کردن
پاسار کردن
تصویری از پاسپر کردن
تصویر پاسپر کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاسپار کردن
تصویر پاسپار کردن
پاسار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسار کردن
تصویر پاسار کردن
لگد کوب کردن پایمال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسپار کردن
تصویر پاسپار کردن
پاسپر کردن، لگدکوب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاسار کردن
تصویر پاسار کردن
پامال کردن، لگدکوب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاسار کردن
تصویر پاسار کردن
((کَ دَ))
لگدکوب کردن، پایمال کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسپری کردن
تصویر اسپری کردن
به پایان رسانیدن تمام کردن خاتمه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای سپر کردن
تصویر پای سپر کردن
پاسپار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی سپر کردن
تصویر پی سپر کردن
با پای رفتنپیمودن (راهی را)، لگد مال کردن پایمال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی پر کردن
تصویر پی پر کردن
قوی شدن (کره خر و اسب توانا شدن مرکوب برای سواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر پر کردن
تصویر پر پر کردن
از هم کندن و ریزریز کردن برگ های گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی سپر کردن
تصویر پی سپر کردن
پی سپار لگدمال کردن، پایمال کردن، پی سپار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی پر کردن
تصویر پی پر کردن
قوی شدن پاهای کره اسب یا کره خر و کرۀ استر و توانا شدن برای بار بردن یا سواری دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادار کردن
تصویر پادار کردن
کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناسور کردن
تصویر ناسور کردن
خراشیدن زخم پیش از پخته شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسبک کردن
تصویر پاسبک کردن
((~. کَ دَ))
زایمان کردن، زاییدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسپری کردن
تصویر اسپری کردن
Spray
دیکشنری فارسی به انگلیسی